به گزارش میراثآریا، در این برنامه سه سخنرانی علمی با بررسی موضوع «چشمانداز سفال و سرامیک معاصر ایران» توسط پژوهشگران ارائه شد. مدیر پنل عباس مترجم بود و اعضای آن را آذین حقایق و اسماعیل همتی ازندریانی تشکیل میدادند.
در ابتدا مجید ضیائی، استادیار دانشکده هنرهای صناعی دانشگاه هنر اسلامی تبریز با موضوع «از تکرار تا تفسیر؛ تنوع رویکردها در مواجه با سنت سفالگری ایران» به ایراد سخنرانی پرداخت.

سفالگری ایران میان تکرار سنت و تفسیر معاصر قرار دارد
این پژوهشگر با اشاره به اینکه سفال ایرانی با ریشهای عمیق در تمدنی باستانی، همواره حامل لایههایی از معنا، کارکرد و فرهنگ بوده است و به عنوان یکی از میراثهای غنی بشر شناخته میشود، گفت: در دوران معاصر، با دگرگونی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و گسست تداوم سنت، این هنر در وضعیتی چند سویه و در هم تنیده قرار گرفته است.
ضیائی ادامه داد: واکاوی تنوع نگرشها و رویکردهای هنرمندان معاصر نسبت به میراث سفالگری ایران یکی از ضروررتهای اساسی این حوزه است و باید الگوهای مواجهه با سنت را شناسایی و تبیین شود، رویکردهایی که از تکرار دقیق و وفادارانه الگوها و فنون سنتی آغاز میشود و تا تفسیرهای تازه و معاصر امتداد مییابد.
او با بیان اینکه شیوه رویارویی سفالگر امروز ایران، با سنت سفالگری مسئله مهمی است که باید به آن توجه شود، اظهار کرد: مواجهه سفالگران معاصر با سنت در پنج رویکرد اصلی قابل طبقهبندی است، رویکرد تقلیدی که بر بازتولید وفادارانه فرمها، نقشمایهها و تکنیکهای سنتی تأکید دارد و رویکرد احیاگر که با انگیزه بازگرداندن شکوه گذشته، بر استمرار حیات آن در زیست روزمره تاکید میکند.
ضیائی ادامه داد: رویکرد بعدی ترکیبی است که میکوشد از همنشینی عناصر بومی و مدرن، بیانی نوین بسازد و رویکرد بازآفرینی نیز با فاصلهگیری از بازتولید مستقیم، از سنت به عنوان یک منبع الهام استفاده میکند و نوعی سبک شخصی را همراه با دگردیسی در ماده، فرم و معنا رقم میزند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه رویکرد انتقادی یا تفسیری با نگاهی تحلیلی، سنت را همچون متنی فرهنگی مورد بازخوانی، تأمل و گاه نقد قرار میدهد و آن را بستری برای طرح مسئله میبیند، گفت: پژوهشها نشان میدهد تنوعی گستردهای از رویکردها در دو سویه اصلی تکرار و تفسیر وجود دارد، تکرار با حفظ دانش فنی از نسلی به نسل دیگر، در برابر فشارهای جهانی سازی و تولید صنعتی ایستادگی میکند و در مقابل آن، خوانش انتقادی سنت با نگاه به آینده، قائل به ایجاد یک وضعیت چند لایه بر مبنای تعامل و تاوئلپذیری است.
در ادامه فاطمه پوریوسفی، از دانشگاه سوره با موضوعی تحث عنوان «جایگاه منابع بومآورد در ایجاد تشخص و هویت متمایز در سفالگری بومی ایران (مطالعه موردی جیرده، مند، میناب، لالجین و استهبان)» به ایراد سخنرانی پرداخت.

منابع بومآورد بنیان هویت و تشخص سفالگذی بومی ایراناند
به گفته این پژوهشگر منابع بومآورد در سفالگری ایران نه تنها به عنوان مواد اولیه فیزیکی، بلکه به منزله حاملان معنا، فرهنگ و حافظه زیست محیطی این سرزمین نقش آفرین بودهاند و در هر منطقه از ایران، ویژگیهای خاص خاک، ترکیب کانیها، رنگدانههای طبیعی و حتی نوع سوخت مصرفی در کورهها، به شکلگیری زبان بصری و ساختارهای فنی ویژهای انجامیده است.
او ادامه داد: از شمال تا جنوب، شرق، غرب و مرکز ایران، مواد بومی، زبان مشترک میان انسان، طبیعت و فرهنگ را پدید آورده و سیمای متمایز سفال ایرانی را شکل دادهاند.
پوریوسفی افزود: یافتهها نشان میدهد هر یک از منابع بومآورد از خاک تا لعاب به طور مستقیم در شکلگیری بیان بصری و هویت، اثر بخش به شمار میآیند، نوع خاک، کیفیت لعاب، و «هویت محلی» دارند در نتیجه، این منابع صرفاً مواد خام نیستند.
او تصریح کرد: با این وجود، بازگشت آگاهانه به منابع محلی میتواند زمینهای برای احیای ارزشهای فرهنگی و بازتعریف رابطهای میان هویت محلی و سفالگری را نه به معنای بازتولید صرف بومگرایی انسان و محیط زیست فراهم کند.
این پژوهشگر عنوان کرد: ما در پی آن هستیم که مفهوم سنت را به عنوان فرآیند بازآفرینی و انطباق خلاق با منابع طبیعی تبیین کنیم و در این رویکرد، استفاده از خاک و لعاب بومی صرفاً یک انتخاب فنی نیست، بلکه بیانگر نوعی نگاه فلسفی و فرهنگی به سرزمین است، نگاهی که اصالت را در پیوند میان ماده، زیست جهان و هویت هنرمند میجوید.
پوریوسفی اضافه کرد: منابع بومآورد در سفالگری بومی ایران، بنیانگذار نظامی چندلایه از معنا هستند، لایه نخست، کیفیتهای فنی و بصری، لایه دوم، بازتاب هویت فرهنگی و اقلیمی و لایه سوم، تداوم حافظه جمعی و ارتباط انسان با زمین است و احیای آگاهانه این منابع در تولیدات معاصر، میتواند به بازتعریف مسیرهای تازهای در آموزش، طراحی و اقتصاد هنر منجر شود.
مصطفی رستمی، دانشیار گروه صنایعدستی و پژوهش هنر دانشگاه مازندران سومین سخنران این پنل بود که مطالبی را با محوریت «مطالعهای بر زنجیره ارزش دهکده سفال سلیمآباد تنکابن» ارائه داد.

لزوم توسعه برندینگ و بازاریابی دیجیتال در سفال سلیمآباد
او در ابتدا با اشاره به اینکه روستای سلیمآباد تنکابن به عنوان یکی از مراکز مهم صنایعدستی مازندران و به سبب وجود زمینههای خلق و عرضه آثار سفالی با پیشینه خانوادگی کهن، به عنوان روستای ملی سفال ایران ثبت شده است، گفت: میراث چندنسلی خانواده سفالگر محبی، زمینهای مناسب برای توسعه صنایعدستی، اشتغال محلی و گردشگری فرهنگی منطقه فراهم آورده است.
این مدرس دانشگاه افزود: تحلیل نقاط قوت و ضعف این زنجیره میتواند به تسهیل و بهبود عملکرد خلق و عرضه آثار هنری سفال و افزایش آگاهی و تقاضای مخاطبان کمکی شایان کند.
رستمی شرح داد: یافتهها نشان میدهد اصالت فرهنگی در نحوه ساخت و طراحی آثار، وجود خاک رس مرغوب منطقه و استفاده از مواد و مصالح بومآورد و فن و مهارتی که به صورت میراثی ارزشمند، نسل به نسل در خاندان محبی منتقل شده است، از جمله نقاط قوت این مجموعه محسوب میشود.
او اضافه کرد: اگرچه این هنر، صنعت از پتانسیل بالایی برای ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی و فرهنگی منطقهای برخوردار است، اما در عین حال ضعفهایی نظیر کمبود زیرساختهای فرآوری خاک و فقدان بستهبندی اختصاصی و متناسب با ماهیت محصول همچنان مشهود است.
این پژوهشگر در پایان بیان کرد: دسترسی به بازارهای ملی و بینالمللی به دلیل ضعف در بازاریابی با محدودیت فراوانی مواجه است و ارائه راهکارهایی درجهت تکمیل و ارتقای زنجیره ارزش، با تاکید بر توسعه برندینگ، به کارگیری فناوریهای دیجیتال در بازاریابی و بهرهمندی از حمایت نهادهای دولتی ضرورت دارد.

انتهای پیام/
نظر شما